«عطاشو به لقاش بخشيدم»
جناب سعدي ميگه:
براي يه مستمندي مشكلي پيش آمد يكي بهش گفت :فلاني وضعش خيلي خوبه اگر بري پيشش حتما كمكت ميكنه.
مستمند ه سمت خانه ان فرد رفت وقتي به اونجا رسيد ديد طرف اخماشو تو هم كشيده و غضب الود و عصباني نشسته.
نيازمنده چيزي نگفت و از همون جا برگشت، بهش گفتن چي شد؟
گفت:عطاشو به لقاش بخشيدم!
گردآوری:401
نظرات شما عزیزان: